آگوست
30

ما بدهکاریم به یکدیگر….

ما بدهکاریم به یکدیگر….
و به تمام “دوستت دارم ” های ناگفته ای که پشت دیوار غرورمان ماندند..
و ما آنها را بلعیدیم تا نشان دهیم که منطقی هستیم…..
و بدهکاریم به تمام “نگاههایی” که از چشمان هم دزدیدیم تا نشان دهیم اسیر عشق نیستیم..
و به “دستهایمان” که نوازش را از آنها دریغ کردیم تا مبادا مهرمان بر دیگری نمایان شود…
و به “نفسهایمان” که حبسشان کردیم تا به شماره افتادنشان خبر از سرّ درونمان ندهد..
و به “احساسمان” که اجازه ندادیم بر زبانمان جاری گردد،
تا مبادا کلامی از محبت گوش جانانمان را بنوازد و قلب عاشقش را گرما بخشد..!
و بدهکاریم به “قلب دردمند” و “روح خسته” ی عزیزی که با کلامی از امید،
آرام اش نکردیم و با واژه ای از عشق به وجود سرد اش گرمای محبت نبخشیدیم…
و ما بدهکاریم حتی به “افکارمان”…
که به عمد گسستیمش از نقش و یاد یارمان،
که فراخ باشد “آن” ،
و آزاد باشیم “ما” ،
و آسوده باشد آن “وجدانِ” نخ نما،
برای میزبان دیگری بودن…
ما به همدیگر بدهکاریم…

هیچ دیدگاه

دیدگاهتان را بفرستید

دیدگاهی داده نشده است.

خوراک دیدگاه ها   نشانی بازتاب

دیدگاهتان را بیان کنید.