آوریل
02

سیزده درد مشترک ایرانیان

١ – ﺍﮐﺜﺮ ﻣﺎ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﻫﺎ ﺗﺨﯿﻞ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﻔﮑﺮ ﺗﺮﺟﯿﺢ ﻣﯽ ﺩﻫﯿﻢ.

٢ – ﺩﺭ ﻫﺮ ﺷﺮﺍﯾﻄﯽ ﻣﻨﺎﻓﻊ ﺷﺨﺼﯽ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻨﺎﻓﻊ ﻣﻠﯽ ﺗﺮﺟﯿﺢ ﻣﯽ ﺩﻫﯿﻢ.

٣ – ﺑﺎ ﻃﻨﺎﺏ ﻣﻔﺖ ﺣﺎﺿﺮﯾﻢ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺍﺭ ﺑﺰﻧﯿﻢ.

۴ – ﺑﻪ ﺑﺪﺑﯿﻨﯽ ، ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ﺧﻮﺵ ﺑﯿﻨﯽ ﺗﻤﺎﯾﻞ ﺩﺍﺭﯾﻢ.

۵ – ﻧﻮﺍﻗﺺ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯿﻢ ، ﺍﻣﺎ ﺩﺭ ﺭﻓﻊ ﺁﻧﻬﺎ ﺍﻗﺪﺍﻣﯽ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯿﻢ.

۶ – ﺩﺭ ﻫﺮ ﮐﺎﺭﯼ ﺍﻇﻬﺎﺭ ﻓﻀﻞ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ ﻭ ﺍﺯ ﮔﻔﺘﻦ ‏« ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﻢ‏» ﺷﺮﻡ ﺩﺍﺭﯾﻢ.

٧ – ﮐﻠﻤﻪ ﯼ ‏«ﻣﻦ ‏» ﺭﺍ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ‏« ﻣﺎ ‏» ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﻣﯽ ﺑﺮﯾﻢ.

٨ – ﻏﺎﻟﺒﺎً ﻣﻬﺎﺭﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺍﻧﺶ ﺗﺮﺟﯿﺢ ﻣﯽ ﺩﻫﯿﻢ.

٩ – ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺩﺭ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺑﻪ ﺳﺮ ﻣﯽ ﺑﺮﯾﻢ ﻭ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ.

١٠ – ﺍﺯ ﺩﻭﺭﺍﻧﺪﯾﺸﯽ ﻭ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﺭﯾﺰﯼ ﻋﺎﺟﺰﯾﻢ ﻭ ﺩﭼﺎﺭ ﺭﻭﺯﻣﺮﮔﯽ ﻣﯽ ﺷﻮﯾﻢ.

١١- ﻋﻘﺐ ﺍﻓﺘﺎﺩﮔﯽ ﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮔﺮﺩﻥ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻭ ﺗﻮﻃﺌﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﯽ ﺍﻧﺪﺍﺯﯾﻢ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﺁﻥ ﻫﻢ ﻗﺪﻣﯽ ﺑﺮ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﺭﯾﻢ.

١٢ – ﺩﺍﺋﻤﺎً ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﻧﺼﯿﺤﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ ، ﻭﻟﯽ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﻋﻤﻞ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯿﻢ.

١٣ – ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﻗﯿﻘﻪ آخر ﻣﯽ ﮔﯿﺮﯾﻢ.





مارس
29

ازدواج و دید تاجر…

دختر خانمی زیبا خطاب به رئیس شرکت آمریکایی مورگان نامه‌ای بدین مضمون نوشت:

من ۲۴ سال دارم. جوان، زیبا، خوش‌اندام، دارای تحصیلات آکادمیک هستم. چگونه می‌توانم با مردی ازدواج کنم که به اندازه‌ شما درآمد داشته باشد؟

جواب مدیر شرکت مورگان:

از دید یک تاجر، ازدواج با شما اشتباه است! آن‌چه شما در سر دارید، مبادله‌ منصفانه‌ زیبایی با پول است. زیبایی شما رفته‌رفته محو می‌شود، اما پول من بعید است بر باد برود! درآمد من بالاتر خواهد رفت، اما چین و چروک و پیری، جایگزین زیبایی شما خواهد شد. من یک سرمایه‌ رو به رشد هستم اما شما یک سرمایه‌ رو به زوال! پس، آدم پولدار نادان نیست با شما ازدواج کند. ما فقط با امثال شما قرار می‌گذاریم، اما ازدواج هرگز! اما اگر شما علاوه بر جوانی و زیبایی، کالاهای باارزشی مثل انسانیت، پاکدامنی، شعور، اخلاق، تعهد، صداقت، وفاداری، حمایت و عشق داشته باشید که مثل سرمایه من رو به رشد باشد، این معامله برای من نیز سودآور است و این کل حقیقت زندگی‌ست.





مارس
24

تفاوت بیشعور با احمق!

حقیقتش را که بخواهید احمق مجرم نیست، بیمار است….

یعنی: معمولاً احمق ها آگاهانه دست به حماقت نمی زنند خیلی از آن ها حتی فکر می کنند که خردمند و دانا هستند نه احمق!

احمق ها بیشتر از آنکه موجب تنفر بشوند، مایه ترحمند….

بیشعور ها اما داستان شان با احمق ها فرق دارد.

کسی که ساعت سه صبح بوق می زند بیشعور است.

کسی که جلو تمام زنان مسیر می ایستد بیشعور است.

کسی که در خیابان باریک دوبله پارک می کند بیشعور است.

کسی که شب تمام مسیر را نور بالا می رود بیشعور است.

این ها بیشعورند حالا یا از نوع احمق بیشعور یا از نوع پرفسور بیشعور.

احمق بودن درد ندارد،‌ درمان هم ندارد، ربطی هم به شعور ندارد، بیشعوری از جای دیگری می آید.

از خانه و مدرسه، از سرانه مطالعه، از خود شیفتگی، از بی وجدانی، از مرکز فرهنگ فاسد.

بیشعوری واگیر دارد، هم درد دارد و هم درمان…

مشکل ما، احمق ها نیستند مشکل ما، هیچوقت احمق ها نبودند.

مشکل ما، بیشعور ها هستند.

یادتان باشد سواد هیچ وقت شعور نمیاره.

شعور یعنی تشخیص کار خوب از بد.

شعور یعنی تشخیص کار درست از اشتباه.

سواد یاد گرفتن فرمول و اطلاعات در علم و یا مبحث خاصی است!

این شعور هست که راه استفاده درست و یا غلط از علم (سواد) رو به ما میگه!

شعور رو به کسی نمیشه آموزش داد؛

یک انسان می بایست در درون خودش طلب شعور کند تا به آن دست پیدا کند.

 

از کتاب: بیشعوری

اثر: خاویر کرمنت





مارس
23

جمله: معذرت می خواهم…

 گفتن جمله: “معذرت می خوام” هم درست مثل جمله ی “دوستت دارم” اندازه و جایی دارد،

از به زبان آوردنش نه خیلی اجتناب کنید و نه بیش از حد استفاده کنید.

اگر بیشتر از حد معمول، بابت کارهای نکرده عذر بخواهیم کاملا محسوس خودمان را به دست خودمان گناهکار کرده ایم

و اگر هم بابت کارهای خطایی که کرده ایم عذر خواهی نکنیم، قطعا آدمهای زیادی را در راهِ این خودخواهی و غرور از دست می دهیم.

اشتباه از هرکسی ممکن است سر بزند.

اما مهم این است که برای جبرانش چه کاری انجام دهیم؟

خیلی از اطرافیان ما تنها منتظر یک عذرخواهی از سوی ما هستند تا راه را برای برگشتمان بازکنند و دلشان صاف شود و با همین یک جمله ساده و استفاده به موقع از آن می شود هزاران رابطه را زنده کرد.

پس ازگفتنش هراس نداشته باشید، چرا که نگفتنش می تواند ضررهای بیشتری را بار آورد.





مارس
22

خانمها، آقایان، من خوبم!

ما مهربان نیستیم، ما مهرطلب هستیم.

ما جلوی آدمها تعریفشان را می کنیم ولی پشت سرشان همه جور حرف می زنیم!

ما وقتی به کسی می رسیم برای اینکه خودمان را خوب جلوه بدهیم همه چیز را تحمل می کنیم اما حاضر نمی شیم درد و رنجِ ایستادن پای حق خودمان و آنچه را که درست است بپذیریم!

برای همین دروغ می گوییم،

تعارف می کنیم،

سازش می کنیم،

پنهان می کنیم و غرق در فریب و تزویر و تظاهر و تعارف می شویم،

تا به همه بگوئیم:

خانمها، آقایان، من خوبم!

 

 

فرهنگ هلاکویی