آگوست
01

مـــژده

نفس پنجره تنگ است از این پرده ی تردید که آویخته از سقف سکوت
من باور دارم
پشت هر پنجره ای
مژده ای پنهان است.
گرد شب را بتکان از در و دیوار هراس
پیش از آغاز سحر ، نیت کن
و به شور آمده ، بگشای کتاب غزل پنجره را.
دور دستی که به دنبالش بودی همه عمر
در همین نزدیکی
کوره ی روح تو را
شعله ور خواهد کرد.
من باور دارم
مژده ای پنهان است.