نوامبر
30

فقر

فقر، چیزی را نداشتن است، ولی آن چیز پول نیست!
طلا و غذا نیست!
فقر، همان گرد و خاکی‌ست که بر کتابهای فروش نرفته‌ی یک کتابفروشی می‌نشیند،
فقر، کتیبه‌ی سه هزار ساله‌ای‌ست که روی آن یادگاری نوشته‌اند،
فقر، پوست موزی‌ست که از پنجره‌ی یک اتومبیل به خیابان انداخته می‌شود،
فقر، همه جا سر می‌کشد،
فقر، شب را «بی‌غذا» سر کردن نیست،
فقر، روز را «بی‌اندیشه» سر کردن است.

هیچ دیدگاه

دیدگاهتان را بفرستید

دیدگاهی داده نشده است.

خوراک دیدگاه ها   نشانی بازتاب

دیدگاهتان را بیان کنید.