مارس
20

هشت سال از عمر وبلاگم گذشت

امروز ۸ سال از شروع نقاشی های ذهنم به سبک نوشته گذشت.
از تمام شکل های مختلف پیام رسانی نوشتن را ساده ترین و در دسترس ترین راه فعلی ممکن برای ترجمان بارقه های گاه و بیگاه ذهنم یافتم. البته بسیاری، نوشتن [زبان] را بزرگترین و شگرف ترین امتیاز آدمی برشمرده اند و پیچیدگی و اهمیت آن را بالاتر از دیگر گونه های ارتباط دانسته اند.
این وبلاگ ادبی نیست، هرچند که مایلم گاهی، از درونیات و احساس های متغیر فصل گونه ام، برای برخی از دوستان نوشته هایی داشته باشم. اما بیشتر سعی می کنم تا به بسط افکار و ذهنیات درونی خود بپردازم، آنچه که در پیرامونم می بینم، می شنوم و در نهایت فکر می کنم.
اینجا محلی برای ذهن نوشته های من است.
شاید گاهی در خلال کار به مباحثی بپردازم که در دنیای حقیقی هیچ جایگاهی نداشته باشد و شاید اصلا نگاه به آنها از دریچه حقیقت فعلیِ تثبیت شده در ما گونه ایی از طنز را ایجاد کند، اما در هر صورت اینها نشریات ذهنم است و “منِ” این دنیا، در آن دخالت چندانی ندارد.
در کنار تمام این غیر واقعی بودن ها گاهی هم سعی می کنم نگاهی به واقعیت های عینی از دریچه همین دنیا داشته باشم و درباره آنها هم بنویسم.
برای درک بهتر مطالب نوشته ها را در چندین عنوان مختلف دسته بندی می کنم تا محوریت و موضوع هر کدام مشخص شود.
همچنین سعی می کنم مطالبم بصورت روزانه بروز شود. ضمنا نظرات احتمالی خوانندگان صرفا دیدگاه عزیزان خواهد بود و انتشار آن به معنی تایید و یا رد آنها نمی باشد.
توصیه می کنم برای آگاهی بیشتر از خودم اینجا و آگاهی از دیدگاه من اینجا کلیک کنید.





مارس
20

آخر سالتون قشنگ

به قول خسرو شکیبایی:

حال همه ما خوب است، اما تو باور نکن!
می دانی هر قلبی “دردی” دارد !
فقط نحوه ی ابراز آن متفاوت است!
برخی آن را در چشمانشان پنهان می کنند و برخی در لبخندشان !
ما انسان ها مثل مدادرنگی هستیم،
شاید رنگ مورد علاقه یکدیگرنباشیم!!!
اما روزی … برای کامل کردن نقاشیمان؛ دنبال هم خواهیم گشت !
به شرطی که اینقدر نتراشیم همدیگر را تا حد نابودی ! ! !
عید واقعی از آن کسی است که پایان سالش را جشن بگیرد، نه آغاز سالی که از آن بی خبر است.

‎”آخر سالتون قشنگ”