ژوئن
12

ما به اشتباه اینگونه می‌اندیشیم

درسم تمام شود راحت شوم

غذایم را بپزم راحت شوم

اتاقم را تمیز کنم راحت شوم

بالاخره رسیدم، راحت شدم

اوه چه پروژه‌ای، تمام شود راحت شوم

تمام شود که چه شود؟

مادامی که زنده هستیم و زندگی می کنیم هیچ فعالیتی تمام شدنی نیست بلکه آغاز فعالیتی دیگر است پس چه بهتر که در حین انجام دادن هر کاری لذت بردن را فراموش نکنیم نه مانند یک ربات فقط به انجام دادن بپردازیم، به تمام شدن و فارغ شدن…

لذت باعث قدرتمند شدن می شود و به طرز باور نکردنی باعث بالا رفتن اعتماد به نفس می‌گردد.

توانایی لذت بردن، یک مهارت و یکی از اهداف مهم زندگی است.





ژوئن
11

احترام و سرمایه

می گویند روزی شمس به خانه مولانا رفت و از او پرسید:
آیا برای من شراب فراهم نموده ای؟

مولانا حیرت زده گفت:
مگر تو شراب خوار هستی؟

شمس پاسخ داد:
بلی و حالا برو و شراب برایم خریداری کن.

مولوی خرقه ای به دوش انداخت، شیشه ای زیر آن پنهان کرد و به سمت محله مسیحیان راه افتاد. هنوز از محله مسیحیان خارج نشده بود که گروهی از مسلمانانِ ساکنِ آنجا، در عقبش به راه افتادند و لحظه به لحظه بر تعدادشان افزوده شد.

یکی از رقیبان مولوی فریاد زد:
“ای مردم! شیخ جلاالدین که هر روز هنگام نماز به او اقتدا می کنید شراب خریداری نموده است.”

این را گفت و خرقه را از دوش مولوی کشید.
چشم مردم به شیشه افتاد!
سپس بر صورت جلاالدین آب دهان انداخت و بر سرش کوفت.

شمس از راه رسید و فریاد زد:
“ای مردم شرم نمی کنید که به مردی متدین و فقیه تهمت شرابخواری می زنید؟
شمس در شیشه را باز کرد و بر همگان ثابت شد که درون شیشه چیزی جز سرکه نیست.

آنگاه مولانا از شمس پرسید:
برای چه امشب مرا دچار این فاجعه نمودی؟

شمس گفت:
برای این که بدانی آنچه که به آن می نازی جز یک سراب نیست و احترام یک مشت عوام برای تو سرمایه ابدی نیست، چون با تصور یک شیشه شراب همه آن از بین رفت. سرمایه تو همین بود که امشب دیدی و در یک لحظه بر باد رفت. پس به چیزی متکی باش که با مرور زمان و تغییر اوضاع از بین نرود.

دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ
ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ

دانی که پس از مرگ چه ماند
باقی عشق است و محبت است و باقی همه هیچ





ژوئن
10

چطور میشه…

روزی که به دخترت یاد دادی تا ازدواج نکرده تنها سفر نره،
تنها زندگی نکنه،
اون لباسی که دوست داره نپوشه،
اونجوری که دوست داره نخنده،
اون حرفی که تو دلشه نزنه و…

همون روز به دخترت یاد دادی که جنس درجه دو باشه!
چون دختره!!

همون روز اونو به این باور رسوندی که برای زندگی کردن به یک انسانی از جنس مخالفش نیاز داره تا خوشبخت باشه…
همون روز پر پرواز دخترت رو شکستی و اون رو آماده کردی که برای یک عمر با باور درجه دو بودن زندگی کنه!

و امروز به سختی میشه اینجور خانم ها رو به باور برابری رسوند و قانون برابری رو بهشون آموزش داد…
در عادلانه ترین جامعه کماکان در باور جنس درجه دو بودنشون به زندگی ادامه میدن!
هنوز به مرد به چشم یک نردبان نگاه می کنند تا به آرزوهای دست نیافتنیشون برسند…

و من هنوز نمی دونم چطور می شه به این دسته از خانم ها تفاوت بین عشق و نردبان رو توضیح داد!
چطور میشه اعتماد بنفس به یغما رفته شون رو دوباره بازسازی کرد و چطور میشه ازشون یک انسان سالم و مستقل ساخت…!!!





ژوئن
09

آدم سالم

روان شناسی آنتروپولوژی ( مردم شناسی) ؛ در جواب این سوال می گوید:
آدم سالم، آدمی است که با خودش و با آدمهاى اطرافش در حال جنگ و ستیز نیست، نتیجتاً حضورش به آدم انرژى میده! بیشتر از اینکه انتقادگر باشه، مشوقه!
بیشتر از اینکه منفى باشه، مثبته!
بیشتر از اینکه متکبر باشه، متواضعه!
بیشتر از اینکه بخواد خودنمایى کنه، دوست داره در یک فضاى اشتراکى، دیگرانو ببینه و همینطور خودش دیده بشه!
با آدم سالم، شما بهترین بخش وجودتون بیرون میاد، آدم سالم زیبایی ها رو می بینه و به زبون میاره!
آدم سالم خوش خلق هستش، مزاح و طنز خوبى داره!
آدم سالم همونى هست که می بینى، فى البداهه است!
خلاقیت داره، برخوردش محترمانه است، حرمت شما حفظ میشه، می تونید به او اعتماد کنید، احساس امنیت کنید!
آدم سالم کنترل نیاز نداره، تحقیر نیاز نداره، تسلط نیاز نداره!
آدم سالم با مجموعه رفتارهاش به شما احساسى رو میده که در حقیقت شما خودت رو مثبت تر و بهتر از آنچه که هستی ببینی.

این آدمها را در گوشه ای از زندگیتان حفظ کنید…





ژوئن
05

تمثیل غار افلاطونی

افلاطون نظریه شناخت شناسی خود را به وسیله تمثیل مشهور غار در کتاب هفتم جمهوری شرح بیشتر داده و روشن ساخته است. به اختصار این تمثیل را شرح خواهم داد.

افلاطون از ما می خواهد که یک غار زیر زمینی تصوّر کنیم که دهانه ای به طرف روشنایی دارد. در این غار آدمیانی زندگی می کنند که از زمان کودکی پاها و گردنهاشان طوری زنجیر شده است که پشت به دهانه غار و روی به دیوار درونی آن دارند و هرگز نور خورشید را ندیده اند. پشت سرشان، یعنی بین زندانیان و دهانه غار، بر یک بلندی آتشی هست و بین آنها و آتش راهی مرتفع و دیواری کوتاه، مانند پرده ای، وجود دارد. در سراسر این راه مرتفع آدمیانی که مجسّمه ها و پیکرهای حیوانات و چیزهای دیگر را با خود حمل می کنند می گذرند، به طوری که آنچه با خود حمل می کنند بالای آن دیوار کوتاه ظاهر می شود. زندانیان که رویشان به دیوار درونی غار است نمی توانند یکدیگر و چیزهای پشت سرشان را ببیند، امّا سایه های خود و سایه های این اشیاء را که روی دیوار غار افتاده است می بینند. آنها فقط سایه ها را می بینند. این زندانیان نماینده اکثریّت نوع بشرند، یعنی عامّه مردمی که زندگی خود را در حالت خیال و پندار (ایکونِس) می گذرانند و تنها انعکاسات صورت حقیقی را می شنوند. نظر آنها درباره عالَم بسیار ناقص است.





ژوئن
04

عشق سیاست را از پا در میاره…

خبرنگاری طی مصاحبه با یک پیرمرد یهودی که بمدت ۶۰سال هر روز ۴۵ دقیقه کنار دیوار غربی اورشلیم به نیایش می پرداخت، پرسید:
دعای روزانه شما طی این ۶۰ سال چه بوده؟

پیرمرد گفت:
دعا می کنم برای صلح بین مسیحیان، مسلمانان، کلیمیان؛ از بین رفتن تمام تنفرها و جنگ ها؛ رشد توام با بی خطری جوانها و تبدیل آنها به افراد با مسئولیتی که انسانها را دوست داشته باشند و بالاخره اینکه سیاستمداران به ما راست بگویند و منافع جامعه را فراتر از منافع خودشان قرار دهند.

خبرنگار پرسید:
در نهایت احساس شما چیست؟

پیرمرد گفت:
احساس می کنم با دیوار حرف می زنم…

به امید گسترش صلح و پایان جنگ و خشونت.





ژوئن
03

دنیای قضاوت ها…

در دنیای “قضاوت‌ها” تنها به این نکته توجه می‌شود که دیگران بر اساس نظر ما چگونه‌اند؟

فردی در ترافیک جلوی ما بپیچد: احمق !
ما که جلوی دیگران می‌پیچیم: زرنگ ! !

کسی جواب تلفن ما را ندهد: بی‌معرفت !
ما که جواب ندهیم: گرفتار !!

فرد بلندتر از ما: دراز !
کوتاه‌تر از ما: کوتوله !!

دنیای قضاوت‌ها یعنی تحلیل رفتار و گفتار دیگران بر اساس نیازها و ارزش‌های خودمان…





مه
23

زن را نه با ظاهرش که…

در این چند روز مرتب عکسهای عروس جدید خاندان سلطنتی انگلستان را می بینم و نقل سادگیش و کنایه زدن به زنها که ببینید و یاد بگیرید……

البته کمتر کسی اشاره می کند که این عروسی ساده ۴۵ میلیون پوند هزینه دربر داشته ا ست !

مثل اینکه همیشه تیغ اشاره جوامع ما روی زنهاست !

زنهایی که حتی برای شخصی ترین موضوع ممکنشان که نوع آرایش است هم باید مسخره شوند !

البته در جامعه ای که قبل از ازدواج از دختر گواهی بکارت گرفته می شود اما سوال نمی شود که پسر تا بحال با چند نفر خوابیده ست این موضوع چیز عجیبی نیست ! ! !

بد نیست که بدانیم پرنس انگلستان با زنی طلاق شده از نژاد و ملیتی دیگر که فرزنده طلاق بوده و سه سال از او بزرگترست ازدواج کرده ا است  ولی در جوامع و جهان ما چنین زنی حتی حق زندگی همراه با احترام را هم ندارد و هر آدم بی ارزشی بخود اجازه می دهد به او پیشنهادهای رنگارنگ بدهد از صاحبخانه تا رئیس تا حتی ملای محل ! چه برسد که یک پرنس جوان با موقعیتی بی مثال با او ازدواج کند .

انگار زن در جامعه ما کالایی است که بعد از باز شدن پس گرفته نمی شود ! با چنین نگاه شرم آوری به زن، بهتر نیست دیگر کسی به خود اجازه ندهد راجع به آرایش و لباس زنان و مدلشان نظر بدهد ؟

بهتر نیست قبل از آنکه به زن بودن زن خرده بگیریم ببینیم خودماچه اندازه مردیم ؟ ؟ ؟

بیائید که زن را نه با ظاهرش که با شخصیتش بسنجیم ……. شاید در جامعه ای بهتر زندگی کردیم.