آگوست
28

قالی بزرگی است زندگی

قالی بزرگی است زندگی…
هر هزار سال یک بار فرشته ها قالی جهان را در هفت آسمان می تکانند
تا گرد و خاک هزار ساله اش بریزد و هر بار با خود می گویند:

این نیست قالی که انسان قرار بود ببافد
این فرش فاجعه است…
با زمینه سرخ خون…
و حاشیه های کبود معصیت …
با طرح های گناه و نقش بر جسته های ستم…
فرشته ها گریه می کنند و قالی آدم را می تکانند
و دوباره با اندوه بر زمین پهنش می کنند.
رنگ در رنگ … گره در گره … نقش در نقش …
قالی بزرگی است زندگی…
که تو می بافی و من می بافم و او می بافد
همه با فنده ایم
می بافیم و نقش می زنیم
می بافیم و رج به رج بالا می بریم
می بافیم و می گستریم
دار این جهان را خدا به پا کرد.
و خدا بود که فرمود: ببافید و آدم نخستین گره را بر پود زندگی زد.
هر که آمد گره ای تازه زد و رنگی ریخت و طرحی بافت.
چنین شد که قالی آدمی رنگ رنگ شد
آمیزه ای از زیبا و نا زیبا…
سایه روشنی از گناه و صواب…
گره تو هم بر این قالی خواهد ماند
طرح و نقشت نیز …
وهزارها سال بعد آدمیان برفرشی خواهند زیست که گوشه ای از آن را تو بافته ای
کاش گوشه را که سهم توست زیبا تر ببافی……….

عرفان نظرآهاری