آوریل
18

آدمیزاد

ﺣﮑﺎﯾﺖ ﻋﺠﯿﺒﯽ ﺳﺖ…
ﻣﯿﮕﻦ ﺍﮔﻪ ﯾﻪ ﮔﺮﮒ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺑﻬﺖ ﺣﻤﻠﻪ ﮐﻨﻪ، ﺳﺮﯾﻊ ﻋﺮﯾﺎﻥ ﺷﻮ !
ﺍﻭﻧﻮﻗﺖ، ﻓﻘﻂ ﻣﯿﺎﺩ ﺗﻨﺖ ﺭﻭ ﺑﻮ می کشه
ﻭ ﺭﺍﻫﺸﻮ می کشه ﻭ می ره،
ﻭ ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﻋﻤﺮﺵ بوﯼ ﺗﻨﺖ ﺭﻭ ﺍﺯ ﯾﺎﺩ ﻧﻤﯽ ﺑﺮﻩ،
ﻭ ﺍﮔﻪ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺗﻮﺭﻭ ﺑﺒﯿﻨﻪ، ﺍﺯ ﺑﻮﯼ ﺗﻨﺖ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﻣﯿﺎﺭﻩ،
ﻭ ﺑﻬﺖ ﺣﻤﻠﻪ نمی کنه…!!!
ﺍﻣﺎ؛
ﺍﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﺁﺩﻣﯿﺰﺍﺩ…
ﻋﺮﯾﺎﻥ ﻧﺸﺪﻩ،
ﺗﻮﺭﺍ ﭼﻨﺎﻥ ﻣﯽ ﺩﺭﺩ،
ﮐﻪ ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﻋﻤﺮﺕ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﺖ ﻧﺸﻮﺩ…

“ﻓﺮﻭﻍ ﻓﺮﺧﺰﺍﺩ”





آوریل
18

همیشه ….

همیشه باید کسى باشد…
تا بغض هایت را قبل از لرزیدن چانه ات، بفهمد…
باید کسى باشد…
که وقتى صدایت لرزید، بفهمد …
که اگر سکوت کردى، بفهمد …
کسى باشد که اگر بهانه گیر شدى، بفهمد …
کسى باشد که اگر سردرد را بهانه آوردى براى رفتن و نبودن، بفهمد …
بفهمد تو به او احتیاج دارى … که زندگى درد دارد … که دلگیرى بفهمد …
که دلت برایش تنگ شده است …
بفهمد که دلت براى در کنارش قدم زدن “تنگ شده” است …
همیشه باید کسى باشد…
همیشه…!